سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پشتیبانخانهنشانی ایمیل من

پروانه عاشق ... - نسیم عشق

از امام رضا علیه السلام پرسیده شد : آیا مردم می توانند پرسیدن از چیزی را که بدان نیاز دارند واگذارند؟ فرمود : نه . [یونس بن عبدالرحمان از برخی یارانش]

 RSS 

کل بازدید ها :

26729

بازدیدهای امروز :

103


آی دی من

یــــاهـو


درباره من


لوگوی من

پروانه عاشق ... - نسیم عشق


اوقات شرعی

جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!


اشتراک

 


آوای آشنا


نوشته های قبلی

سوفیا
سوفیا 2
پاییز 1385


[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

علی یوسفی تاریخ سه شنبه 85/7/25 ساعت 11:48 صبح

سلام


پروانه کوچک به معشوقش قول داده بود که پاک ترین عطرها را برایش به ارمغان بیاورد.  صبح زود باز سیلی از نسیم به سمت دره ای دلفریب پرواز کرده ، دره از رقص گلهای رنگارنگ موج می زد مثل میدان ورزشی ازدختران در شبهای جشن ، پروانه کوچک،‌زمزمه کنان پیش میرفت و دلش از شوق تاپ تاپ می کرد. وقتی به دره نزدیکتر شد ،‌دید همه گلها کاغذی هستند. پروانه کوچک از غصه روی سنگی نشست و زد زیرگریه، موقعیکه بادستمال اشک خود را پاک می کرد چشمش به بلبل کوچولوئی افتاد که داشت گلها را بو می کرد . پروانه کوچک درحالیکه بغض گلویش را گرفته بود داد زد آهای بلبله، این گلها که طبیعی نیستند. برای چه داری آنها را بومی کنی؟ بلبل کوچولو روی زمین نشست و جوابی نداد . برای اینکه کوکش تمام شده بود .



[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

©template designed by: www.parsitemplates.com